به نام نامی الله
سکوت عشق را بر بلندای صخرهای بر فراز دریای نیلگون، با قلبی از جنس شیشه فریاد کشیدم تا شاید
نوای پژواک شده آن به دل بیقرار از تنهاییام بفهماند که تنهایی بیمفهوم است و نوری هست تا در
تاریکیهای راه ناهموار زندگی دستم را بگیرد و مشت خالیام را با لیاقتی از جنس عشق پر کند.
عشقی که سرآمد هر عشقیست، عشقی به دور از ریا، عشقی که از زمینی بودن به دور است و از
آسمان بیکران به قلب بیقرارها مینشیند.
عشقی که درجه خلوصش با هیچ شیء زمینی قابل اندازهگیری نیست.
درباره این سایت